|
|
نوشته شده در چهار شنبه 5 فروردين 1394
بازدید : 1560
نویسنده : محمد اسلامی
|
|
عبدلله عمر که از رجال بزرگ روایت شماست در رکاب علی علیه السلام جنگ نکرد آن علی که نخستین مسلمان بود و بنص قران کریم در ایه مباهله جان رسول خدا صلی الله علیه واله بود و بنص حدیث مواخاه مروی فریقین برادر رسول خدا ص بود. چرا عبدلله بسیار با ورع و اهل احتیاط بود؟ و به همراهی علی ع که معرفی چون رسول خدا ص داشتند نجنگید پس چرا بعد از پیروزی حجاج بن یوسف سقفی بر عبدلله زبیر در مکه، نیم شب در خانه حجاج را کوبید که دستترا بده تا بیعت نمایم که رسول خدا ص فرمودند هر که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی مرده. ایا ححاج بن یوسف امام بود و علی بن ابی طالب ع امام نبود؟ شیعه با شما و رجال شما چه کند؟ و حجاج پای خود را داد که دستم مشغول است و عبدلله گفت ایا مرا مسخره میکنی؟ حجاج گفت ای احمق بنی عدی، با علی بیعت نکردی و الان میگویی من مات و لم یعرف امام زمانه ... ایا علی امام زمان تو نبود؟ به خدا سوگند بواسطه قول پیغمبر ص نیامده ای بلکه از این درختی که ابن زبیر بدان اویخته شده ترسیده ای.. و بعد ها به نیرنگ حجاج، عبدلله کشته شد.. در مورد بیعت عبدالله بن عمر بن خطاب بیشتر توضیح میدهم و آن دسته از عزیزان اهل سنت که می گویند امام ما قرآن است، این روایت را می خواهند چه کنند؟! آیا شما از صحابی پیغمبر (ص) بیشتر می فهمید؟؟؟؟ آیا عبدالله بن عمر نمی دانست امامش قرآن است و به سوی حجاج می آید؟ ..
:: برچسبها:
عمر بن خطاب ,
عبدالله بن عمر ,
حجاج ,
بیعت با حجاج ,
با پایم بیعت کن ,
اهل سنت ,
,
نوشته شده در چهار شنبه 5 فروردين 1394
بازدید : 1793
نویسنده : محمد اسلامی
|
|
فتوحات در زمان ابوبکر چگونه بودند؟ و آمارهایی که هست چه تفسیری دارند؟ متأسفانه جنگها و فتوحاتی که در دو قرن اول اسلام صورت گرفته، اتفاقات بسیار بسیار ناگواری ایجاد شد که جلوی سریع اسلام را گرفت و تا امروز اسلام و مسلمانان چوب همان خونریزیها را می خورد و اسلام و مسلمانان در همان جغرافیای 1400 سال پیش مانده اند و نه تنها جلوتر نرفته بلکه عقب گرد هم داشته است و نتیجه این خونریزیها جلوگیری از گسترش اسلام بوده نه انتشار اسلام. دینی که قرار بوده است عالم گیر شود و همه ادیان دیگر را مغلوب کند بعد از 1400 سال در همان محدوده مانده است وهنوز رشد چندانی هم نداشته است. در جنگهای پیامبر اکرم(ص) کشتار کم بوده است و در اواخر عمر مبارک رسول خدا(ص) مردم گروه گروه به اسلام می پیوستند و سال نهم را عام الوفود نامیدند و بدون خونریزی مردم مسلمان می شدند. بعد از پیغمبر(ص) چه اتفاقاتی افتاد که این وفود تمام شد؟ و مردم آنگونه اسلام نمی آوردند مگر با زور شمشیر! متاسفانه در این فتوحات خبری از اسلام نبود وقرار نبود فرهنگ والای اسلام را کسی به مردم نشان دهد و تشریح کند و بلکه عکس این اتفاق می افتد. خلیفه دوم وقتی حاکمی را به سوی عراق می فرستد، جناب غرض بن کعب را همراهی می کند و می گوید: می دانی چرا تو را تا اینجا همراهی کردم؟ جناب غرضه می گوید شاید به احترام است و ادب می کنی چون ما صحابه پیامبر(ص) هستیم. عمربن خطاب می گوید: نه، من تو را تا اینجا همراهی کردم تا این نکته را به تو بگویم تا مبادا شما بروید آنجا و سنت رسول خدا(ص) را گسترش بدهید و احادیث پیامبر را بخوانید. بگذارید مردم قرآن بخوانند و از قرآن خواندن مردم نندازید. مبادا احادیث پیامبر را بخوانید. این را جناب ذهبی در تذکرة الحفاظ می گوید. حال سؤال می کنیم جناب عمربن خطاب آیا شما فکر می کنید احادیث رسول خدا(ص) مردم را از قرآن خواندن باز می دارد؟ یا قرآن را به مردم یاد می دهد؟ رسول خدا (ص) خود مفسر قرآن کریم است، سنت او قرار است قرآن را تفسیر نه اینکه جلوی قرآن خواندن مردم را بگیرد. چرا جناب عمربن خطاب با سنت رسول خدا(ص) مخالفت داشت؟ و با آن مبارزه می کرد و اجازه نمی داد ملتهایی که مسلمان شدند از این استفاده کنند؟ و اما ادامه بحث فتوحات: در سال دوازدهم هجری که فتوحات شروع می شود جناب خالد بن ولید که اهل سنت از او به عنوان سیف الله یاد می کنند و دست راست خلیفه اول به حساب می آید فتوحات آغاز می شود و اتفاقات ناگوار هم سرآغازش با همین شخص است. فتح الأنبار یکی از جنگهایی است که خالد بن ولید فرمانده او هست در این جنگ خالدبن ولید به تیراندازان مسلمان دستور می دهد که فقط چشمهای مردم را نشانه بگیرند، این مردم جنگیدن بلد نیستند و فقط چشمهای اینها را نشانه بگیرید و طبق آماری که علمای اهل سنت گفته اند در آن روز هزار نفر کور شدند و این متن در کتاب تاریخ طبری آمده است. خالد پیشاپیش آمد و دور خندق می چرخید و مردم را تحریک می کرد برای جنگ.وقتی خالدبن ولید جنگ را می دید خیلی کم صبر می کرد و پیش تیراندازان رفت و گفت: من اقوامی را میبینم که جنگیدن بلد نیستند(شاید مردم الأنبار با آدمهای مثل خالد روبرو نشده بودند که جنگ بلد نبودند) و شما فقط چشمهای این مردم را نشانه بگیرید و تیرتان را جای دیگر هدر ندهید و خالدبن ولید تیر را انداخت و تیراندازان به دنبال آن تیرانداختند و هزار چشم را در آن روز کور کردند. این جنگ مشهور شد به جنگ ذات العیون یعنی جنگ چشمها، و مردم فریاد می زدند بس است چشمهای الأنبار را گرفتید. تاریخ طبری ج2 ص233 حوادث سال دوازدهم هجری. الکامل ابن اثیرجزری ج2 ص245 بازهم حوادث سال دوازهم. البدایة ونهایة ابن کثیر دمشقی ج6 ص349. سؤال ما از دوستان و عزیزان اهل سنت این است، خداوند در کجای قرآن فرموده اگر کسی مسلمان نشد شما چشمهای آن را هدف بگیرید؟ شما که این همه قرآن، قرآن می کنید ومی گویید باید همه چیز در قرآن باشد بفرمایید جناب خالد بن ولید به کدام آیه استنباط کرده؟ مگر قرآن نمی فرماید لا إکراه فی الدین؟ مردم در اسلام آوردن مجبور نیستند. ولی خالد بن ولید از طرف خلیفه اول فرمانده است و در این جنگ هزار چشم را کور می کند و همینها باعث شده است که مردم دنیا مسلمانان را خشن ترین افراد بدانند. و اما اتفاق بسیار ناگوار دیگر که در همین سال دوازدهم هجری و به فرماندهی خالد بن ولید صورت می گیرد این است که خالد بن ولید وقتی به منطقه ای می رسد قسم می خورد که من باید از خون این مردم جوی خون راه بی اندازم، جناب طبری در تاریخش، ابن اثیر در کتاب الکامل و .... این مطلب را نقل کرده اند که خالدبن ولید گفت: خدایا بر گردن من باشد اگر من پیروز شدم و به این مردم دست یافتم احدی از آنها را باقی نگذارم مگر اینکه جوی خون راه بیاندازم، و دستور می دهد به لشکریانش که یکی یکی مردم را اسیر کنید و سربازان مسلمان را بر سر اینها گذاشتند و شبانه روز سر بریدند تا مبادا قسم خالدبن ولید پایمال شود، تا جایی از مردم را سر بریدند که جناب ابن اثیر می گوید که هفتادهزار نفر را سر بریدند ولی باز جوی خون جاری نشد وقسم خالدبن ولید درست در نیامد وشخصی به اسم قعقاع آمد پیش خالد وگفت اگر تو تمام مردم دنیا را هم سر ببری جوی خون جاری نخواهد شد چون هرکسی را سر می بریدند خون لخته میشد و جاری نمی شد و گفتند از بالا آب باز کنید داخل جوی و با خونها مخلوط شود تا قسم خالد بن ولید محقق شود. تاریخ طبری ج2 ص213 باب سال دوازدهم هجری. الکامل ابن اثیر ج2 ص242. ابن کثیر در البدایة والنهایة ج6 ص346. مقدمه ابن خلدون ج2 ص509. این دومین اتفاق ناگواری است که ما قضاوتش را واگذار می کنیم به وجدانهای بیدار و مردم با انصاف. این است اسلام؟! آری خیلی از مناطق ایران تا قرن سوم حاضر شدند جزیه بدهند ولی مسلمان نشوند. واتفاق دیگری که در همان روزها اتفاق افتاد در سال دوازدهم هجری و باز به فرماندهی خالدبن ولید سی هزار نفر را در یک روز کشتند که اسم این جنگ را وقعة الثناء گذاشتند. وقتی پادشاه ایران شنید که خالد بن ولید 70هزار نفر را سر بریده شخصی به اسم اردشیر را فرستاد که جلوی خالد را بگیرد. اردشیر هم با خالد وارد جنگ شد و جنگ سختی در گرفت و خالدبن ولید در این جنگ پیروز شد و باز در این جا علمای اهل سنت گفته اند از فارسها یک کشته عظیم اتفاق افتاد که نزدیک سی هزار نفر در این جنگ کشته شدند غیر از آنهایی که در آب افتادند و نتوانستند آنها را بشمارند.. الکامل ابن اثیر ج2 ص240. نهایة العرب فی فنون ادب نویری ج19 ص68. یعنی خالدبن ولید در دو تا جنگ صد هزار نفر را کشته است! این کشته ها در زمانی بوده که وسایل جنگی آن دوران شمشیر و تیر بوده است. اگر خالد بن ولید مسلسل داشت، بمب اتمی یا شیمیایی داشت چه کار می کرد؟ صدام با آن همه امکانات در هشت سال حدودا 200 هزار نفر را کشت. اگر خالد بن ولید، سیف الله اهل سنت جای صدام بود کسی از ایرانیها را زنده می گذاشت؟ شاید قسم می خورد می خواهم همه ایرانیها را بکشم و خون آنها را جاری کنم. و این اتفاقات افتاده است و ما قضاوتش را واگذار می کنیم به شما انسانهای منصف و ببینید دینی که پر از مهر و محبت است را چگونه رواج داده اند و به مردم معرفی کرده اند.. نوشته شده توسط محمد اسلامی قزوینی....
:: برچسبها:
یا امیرالمومنین ,
اهل سنت ,
اهل سنت ایران ,
شیعیان ,
مذاهب اهل سنت ,
خلفای راشدین ,
ابوبکر ,
عمر بن خطاب ,
عثمان بن عفان ,
حوزه علمیه ,
سایت مذهبی ,
محمد اسلامی قزوینی ,
محمد ,
,
نوشته شده در چهار شنبه 5 فروردين 1394
بازدید : 2627
نویسنده : محمد اسلامی
|
|
بسم الله الرحمن الرحیم..فایل صوتی 02/08/1390:قسمت اول: شبهه شبکه کلمه وکارشناس معروفش عقیل هاشمی وهابی معروف به عقیل بی عقل: گاهی وقتها شیعیان می گویند هفتاد پبامبر(ع) در حجر اسماعیل(ع) دفن شده است، من مانده ام که این پیامبران(نعوذبالله از طرف بنده است) مورچه بودند؟ این پیامبران چگونه در اینجا جای شده اند؟ در حجر اسماعیل، اگر فضیلت باشد باید خود حضرت ابراهیم(ع) را در آنجا دفن میکردند که بانی مکه بودند و پدر انبیاء علیهم السلام و معنی ندارد حضرت هاجر(س) را در آنجا دفن کنند!شبکه ولایت و مجری محترم: حاج آقا این کارشناسان وهابی مدعی هستند که دفن پیامبران (ع) در حجر اسماعیل دروغ است، آیا این سخن صحیح است؟ لطفا پاسخ دهید. حاج آقا ابوالقاسمی کارشناس شبکه ولایت: اقرار علمای اهل سنت مبتنی بر دفن بزرگان در مسجد الحرام را نشان خواهیم داد، در کتاب البدایة والنهایة ابن کثیر الدمشقي السلفي جلد اول آورده است که: اسماعیل نبی خدا (ع) به همراه مادرش در حجر اسماعیل دفن شده است. حال ایشان این را به صراحت گفته است یک پیامبر در حجر اسماعیل دفن شده است. کتاب بعدی کتاب سفرنامه إبن جبیر است که بسیار سفرنامه معتبری می باشد و نکته مهم در این سفر نامه آمده است. در این کتاب که به مکه می رسد صفحه 75 زیر ناودان مسجد الحرام در صحن حجر نزدیک دیوار خانه خدا قبر حضرت اسماعیل بود وحتی علامت و سنگ قبر هم موجود است، علامتش یک سنگ سبز رنگ مستطیلی شکل است که شبیه محراب است و در کنار آن سنگی سبز رنگ دایره ای شکل است. آری الآن وهابی های سعوی آنها را برداشته اند. ابن جبیر در قرن ششم می زیسته است و وفاتش در 614 است. در صفحه بعدی یعنی 76 می گوید: و در کنار آن رکن عراقی مادرش حضرت هاجر (س) است و علامت آن یک سنگ سبز رنگی است که اندازه آن یک وجب و نیم است و مردمی برای تبرک می آیند و در اینجا نماز می خوانند و شایسته است اینها این کار را انجام می دهند. این دو قبر جزء بیت العتیق به حساب می آیند، و روی دو قبر دو شخص محترم است، خداوند این دو قبر را نورانی بگرداند و به برکت آنها هر کسی در اینجا نماز بخواند برکت دهد. حال این اقرار یک عالم اهل سنت است که اینطور بیان کرده است و اما وهابیون برای اینکه بیایند و بگویند: خداوند لعنت کند یهود را که قبر انبیاء خودشان را مسجد قرار دادند! خب مسجد الحرام هم قبرستان است حال خداوند لعنت کند همه مسلمانها را که قبر انبیاء گذشته را مسجد الحرام کرده اند! اگر واقعا معنای آن، این باشد که وای به حال مسلمانان! در حالی که مفتی خودشان می گوید معنی روایت این است که آن شخص را قبله قرار ندهند. حال برویم سراغ روایات: راجع به قبر حضرت اسماعیل (ع) روایتی در سیزده سند مختلف وجود دارد، کتاب مصنف عبدالرزاق ج5 ص115 باب قبور بین رکن و مقام است و صفحه 120 در مورد حضرت اسماعیل: اسماعیل در بین رکن و مقام دفن شده است. روایت بعدی از یکی از تابعین است که می فرماید من همراه عبدالله صحابی رسیدیم به رکن و مقام که شروع کرد به شمردن و شمردن که رسید به قبر اسماعیل(ع) و آخرین قبری که گفت قبر اسماعیل بود و صحابی گفت بین 70 تا 90 پیامبر بین رکن و مقام و حجر دفن شده اند، بعد از آن یک گوشه ای است در داخل خود حجر که عبدالله بن زبیر می گفت: این گوشه قبر دختران حضرت اسماعیل است که شوهر نکرده اند و زمانی که از دنیا رفتند در همین جا دفن شدند. حال حضرات هاجر، اسماعیل، دختران حضرت اسماعیل و هفتاد الی نود پیامبر الهی در رکن و مقام دفن شده اند و این می شود قبرستان که معروفترین و مبارکترین مسجد مسلمانان روی قبرستان بنا شده است. حال کارشناس وهابی بگوید مدرک ندارند! واینکه چرا حضرت ابراهیم (ع) را دفن نکردند؟ چون حضرت ابراهیم در مکه نبود، ابراهیم در بیت المقدس بود و در آنجا از دنیا رفت و امکان نبود بیاورند به مکه و در همان جا دفن کردند اما اهل سنت روایت دارند بسیاری از پیامبران الهی اگر قومشان آنها را ترک می کردند ایشان می آمدند مکه و در کنار خانه خدا به اصطلاح معتکف می شدند تا زمانی که از دنیا بروند و وقتی از دنیا می رفتند در همان جا دفن می شدند و حدود 300 پیامبر در داخل مسجدالحرام روایت کرده اند که دفن شده اند..والسلام علیکم..
:: برچسبها:
یا امیرالمومنین ,
اهل سنت ,
اهل سنت ایران ,
شیعیان ,
مذاهب اهل سنت ,
خلفای راشدین ,
ابوبکر ,
عمر بن خطاب ,
عثمان بن عفان ,
حوزه علمیه ,
سایت مذهبی ,
محمد اسلامی قزوینی ,
,
نوشته شده در یک شنبه 2 فروردين 1394
بازدید : 1768
نویسنده : محمد اسلامی
|
|
فایل صوتی 03/05/1390 حاج آقا ابوالقاسمی و حاج آقا یزدانی..بسم الله الرحمن الرحیم..موضوع برنامه، فتوحات در زمان خلفای اهل سنت: جنگها به دو دسته تقسیم می شوند، جنگهای با مسلمانان یعنی صحابه رسول خدا(ص) و جنگهای غیر مسلمانان.. اولین کسی که جنگ با مسلمانان را صورت داد جناب خلیفه اول اهل سنت بوده است، چون به اجتهاد ایشان به اعتقاد اهل سنت (که حتی خلیفه دوم اهل سنت هم این اجتهاد را قبول نداشت) گروهی از مسلمانان را کافر می دانست. آقای عبدالرزاق در المصنف ج10 ص302 ح19185 از خلیفه دوم روایت نقل میکند که ای کاش از پیامبر(ص) پرسیده بودم در چند مورد! یک مورد، کسانی که زکات رو قبول داشتند اما می گفتند به تو زکات نمی دهیم(تو را شایسته خلافت و زکات گرفتن نمی دانیم) جایز است آنها را بکشیم یا نه؟ اما خلیفه اول اعتقاد داشت باید آنها را کشت، نه به عنوان مرتد و به راحتی نمی شود کسی را تکفیر کرد به عنوان اینکه مانع زکات بودند. بنابراین یک دسته از جنگهایی که در زمان خلفا انجام شده، جنگ با مسلمانان (همان صحابه) است. واما دسته دوم جنگ با غیر مسلمانهاست. آماری از کشته های زمان رسول خدا(ص) و زمان خلیفه اول و دوم مطرح می کنم. در جنگهای زمان رسول خدا(ص) که تمامی آنها تدافعی بوده است، در کتاب القبل الاسلام دکتر محمد العماره مصری، مجموع کشته ها را با اسناد مختلف ومعتبر جمع آوری کرده است که کل کشته های مسلمانان 181 و کل کشته های مشرکان 202 نفر در جنگها بوده که مجموع 383 نفر در مدت حکومت رسول خدا(ص) در مدینه و با وجود جنگهای بیشمار رسول خدا(ص) بوده است. البته آمارهای غیر معتبر هم به صورت رند شده هستند 685 نفر کل کشته ها در نهایت می رسیم. اما در جنگهایی که در زمان خلفای اهل سنت اتفاق افتاده است در سال دوازدهم در زمان جناب ابوبکر در یک جنگ هزار نفر را کور کردند،در جنگ دیگری به خاطر یک قسم هفتاد هزار نفر را سر بریدند،در جنگ دیگر سی هزار نفر را کشتند. در سال سیزدهم در زمان عمربن خطاب در یک جنگ در یک روز صدهزار نفر را کشتند. در جنگ دیگری چهل هزار نفر را کشتند. اینها آمارهایی است که خود اهل سنت در کتب تاریخی خودشان نقل کرده اند. و اما راجع به ایران که اهل سنت مطرح می کنند که خلیفه دوم بوده است که ما را از زرتشتیت نجات داده است و اگر عمربن خطاب نبود ما همینطور زرتشت و آتش پرست بودیم!! یا اینکه شما فرهنگ اسلام را پایین می دانید که بدون خونریزی و کشتار ما مسلمان نمی شدیم یا اینکه ایرانیان با فکر و فرهنگ بسته هستند و غیر از کشتن و خونریزی آنان مسلمان نمی شوند. ولی ما اعتقاد داریم مردمی که تحت حکومت ایرانیان بوده اند در زمان رسول خدا(ص)، اولین بار توسط امیرالمومنین(ع) وحتی بدون اینکه یک نفر کشته شود مسلمان شدند. اولین منطقه ای که زیر نظر ایرانیان، مسلمان شد یمن بوده است. عزیزان می توانند به تاریخ طبری ج1 ص484 مراجعه کنند که تعیین ملوک یمن را به دست ایرانیان دانسته است و ملوک یمن را ایرانی می داند.مرزان دو فرزند داشت که یکی عربی دوست داشت و عربی کار می کرد و دیگری نه. مرزان او را به پادشاهی منطقه یمن قرار داد و خودش از دنیا رفت و وقتی خبر به کسری رسید که این شخص از لغت عربی خوشش می آید و به عربی شعر می گوید، او را عزل می کند و بازان ایرانی را فرماندار یمن قرار می دهد و او آخرین کسی است که از عجم ها والی بر یمن شده است. و در بعضی روایات بازان اسلام آورده است و نامه رسول خدا(ص) را به ایران برده است. این شخص ایرانی بوده و فرماندار یمن طبق تاریخ طبری. اما اهل یمن چگونه اسلام آوردند؟ به چه علت؟ روایتی است که قسمتی را بخاری نقل کرده است. رسول خدا(ص) خالد بن ولید را فرستادند به سمت یمن تا آنها را به اسلام دعوت کند اما قبول نکردند، سپس رسول خدا (ص)، امیرمومنان (ع) را فرستادند و دستور دادند هر کس می خواهد از نیروهای قبلی همراه امیرمومنان (ع) باشد و براء می گوید من از جمله کسانی بودم که همراه شدم وقتی به سوی قوم یمن و قبیله حمدان برای جنگ رفتیم آنها به سمت ما آمدند، امیرمومنان (ع) نماز را با ما خواندند وما را یک صف واحد کردند، جلوی ما ایستادند و فقط کاری که انجام دادند نامه رسول خدا(ص) را برای آنها خواندند و تمام حمدان اسلام آوردند. امیرمومنان (ع) این مطلب را در نامه نوشتند و برای رسول الله(ص) فرستادند. رسول خدا (ص) سجده کردند و سربلند کردند و فرمودند: السلام علی الحمدان، السلام علی الحمدان. آقای البانی می گوید این روایت را بیهقی نقل کرده ج 2 ص369 و در پایان گفته بخاری ابتدای این روایت را نقل کرده و خودش گفته است ادامه این روایت صحیح است به نظر آقای بخاری. ابن ترکمانی همین مطلب را نقل کرده و سکوت اختیار کرده یعنی نظرهای بیهقی و بخاری را تأئید کرده است و خود جناب البانی هم هیچ تعلیقه ای به این روایت نمی زند. در ادامه روایت در کتب دیگر، این روایت هم آمده است: تمامی اهل یمن بعد از قبیله حمدان اسلام آوردند. مسند رویانی ج1 ص219 و بیهقی و غیره نیز نقل کرده اند. اسلام اهل یمن طبق مدارک کتب تاریخی اهل سنت گروهی از ایرانیان به شمار می رفتند توسط امیرمومنان(ع) بوده است. البته علمای اهل سنت قسمتی از ماجرا را مطرح نکرده اند که در تاریخ گرگان یا همان جرجان که برای علمای اهل سنت است، نقل می کنم. ج1 ص386 ح643 همین روایت را مطرح می کند اما نامه خواندن امیرمومنان به این صورت است، پیغمبر به حضرت گفته اند سوار بر ناقه من شو، وقتی به سمت یمن رفتی، وقتی به عقبه عفیق رسیدی و از آن گردنه بالا رفتی می بینی قوم به سمت تو می آیند و می خواهند با تو بجنگند وبگو ای سنگها، ای ریگها و ای درختها، رسول خدا(ص) بر شما سلام می فرستد. وقتی امیرمومنان این کار را انجام دادند، افق به لرزه در آمد و گفتند درود بر رسول خدا(ص) و درود بر تو،اما وقتی قبیله حمدان این سخنان را از سنگ و ریگ و درختها شنیدند همه اسلام آوردند. بنابراین شروع اسلام ایرانیان طبق روایات صحیح السند اهل تسنن ، توسط امیرمومنان(ع) و بدون خونریزی وکشت و کشتار بوده است و در دیگر روایات شروع اسلام با معجزه امیرمومنان(ع) آغاز شده است. همچنین منطقه بحرین جزء ایران به حساب می آمده و این منطقه در زمان رسول خدا(ص) فتح شده است و از اهل بحرین جزیه می گرفتند. در صحیح بخاری ج3 ص1152 ح2988 آمده است که اهل بحرین با رسول خدا(ص) مصالحه کرده بودند که جزیه بدهند. حال این چه ادعایی است که با گفته صحیح بخاری و کتب اهل سنت به دور است که می گویند اسلام ایرانیان به وسیله عمربن خطاب است؟؟ آیا شماها این ادعایتان را با کتب صحیح خود مطابقت داده اید؟؟ اگر اهل سنتی از شما علمای اهل سنت بپرسد چرا اینکه اولین اسلام آوردندگان ایرانی توسط امیرمومنان و معجزه و نامه خواندن حضرت صورت گرفته و آن هم بدون خونریزی را کتمان کرده اید، چه جوابی دارید؟ و سوال دیگری که امیرمومنان که در تمامی جنگهای پیامبر(ص) به غیر از یک جنگ، آنهم به دستور خود حضرت(ص) حضور داشته است، کسی که در هیچ جنگی ترسی به خود راه نداده و شجاعترین فرد است و به اقرار علمای اهل سنت شمشیر امیرمومنان موجب اسلام آوردن مردمان شده است، یعنی حضرت علی (ع) باعث عمود نگه داشتن دین اسلام در زمان رسول خدا(ص) شده است، پس چطور امیرمومنان را کنار گذاشته و می گویید خلیفه دوم اسلام را گسترش داد!!..
:: برچسبها:
عمربن خطاب ,
آیا عمر ایرانیان را مسلمان کرد ,
جنایات خالد بن ولید ,
خالد بن ولید سردار خلیفه اول ,
جنگ خلیفه اول با مالک بن نویره ,
خالد بن ولید صحابه رسول خدا ,
رسول خدا (ص) ,
عمر بن خطاب ,
ابوبکر بن ابی قحافه ,
خلفای اهل سنت ,
خلفای راشدین ,
عثمان بن عفان ,
عائشه بنت ابی بکر ,
حفضة بنت عمربن خطاب ,
علمای اهل سنت ,
اهل سنت ایران ,
منصفان اهل سنت ,
شبکه ولایت ,
حاج آقا ابوالقاسمی ,
حاج آقا یزدانی ,
محمد اسلامی ,
سخنرانی مذهبی ,
شیعه یا سنی ,
سایتهای اهل سنت ,
وبلاگ اهل سنت ,
طرفداران عمر بن خطاب ,
دوستداران خالد بن ولید ,
عمر پیامبر ,
جنگهای مسلمانان و ایرانیان ,
جنگ ذات العیون ,
شهر الأنبار ,
صحیح بخاری ,
منطقه یمن ,
قبیله حمدان ,
اولین ایرانیان مسلمان ,
نامه خواندن امیرمومنان ,
اسلام ,
اسلام دین حق ,
شیعه مذهب حق ,
شبکه کلمه ,
شبکه وصال ,
سایت وااسلاماه ,
شیخ پردل ,
عالم اهل سنت ,
اهل سنت تالش ,
اهل سنت زاهدان ,
اهل سنت سنندج ,
اهل سنت کرمانشاه ,
اهل سنت ترکمن ,
اهل سنت کردستان ,
اهل سنت جنوب ,
اهل سنت چابهار ,
اهل سنت افغانستان ,
سنی ,
اهل تسنن ,
سنی آنلاین ,
سایت سنی آنلاین ,
اسلام تکس ,
پاسخ به شبهات وهابیت ,
محمد بن عبدالوهاب ,
إبن تیمیه حرانی ,
حوزه علمیه ,
سایت محمد اسلامی ,
وبلاگ محمد اسلامی ,
علم رجال ,
علم حدیث ,
مباحث شیعه و سنی ,
Hindu ,
Christian ,
Follower ,
adherent ,
disciple ,
islam ,
the muslim religion ,
Islamic ,
of islam ,
islamic festirals ,
shia of islam ,
shita of islam ,
islam of iran ,
shi'a ,
shia ,
soni ,
,
نوشته شده در پنج شنبه 28 اسفند 1393
بازدید : 2640
نویسنده : محمد اسلامی
|
|
سيوطي در كتاب تفسير الدر المنثور در تفسير آيه 155 سوره آل عمران, مي نويسد:عمر, روز جمعه, سوره آل عمران را خواند وقتي به اين آيه رسيد, كساني از شما كه در روز روبه رو شدن دو جمعيت با يكديگر ( در جنگ احد ), فرار كردند, شيطان آنها را بر اثر بعضي از گناهاني كه مرتكب شده بودند, به لغزش انداخت گفت: وقتي روز احد, مشركان را شكست داديم, من فرار كردم تا اين كه از كوه بالا رفتم و همانا خود را ديدم كه همانند بز كوهي, از كوه بالا مي روم و مردم ندا مي دادند كه محمد ( صلي الله عليه وآله وسلم ) كشته شد پس اين آيه نازل شد . (1) شما که طرفدار عمر هستید عمری که از جنگ فرار میکرده ایا چنین کسی لایق خلافت بر مسلمین هست یا نه؟ انصافتان کجاست کسی از ترس جان خویش رسول اعظم حضرت محمد صلی الله علیه واله را در بین کفار میگذارد آیا لایق خلافت است یا نه؟ انصافتان کجاست اگر نعوذ باالله پیامبر در حمله کفار شهید میشدند آیا اثری از اسلام باقی می ماند یا اینکه باز ابوبکر و عمر فراری از جهاد می آمدند و خلیفه مسلمین میشدند؟ باز انصاف این است شما از شجاعت کسی بگویید که فراری جنگی بوده و از جانش ترس داشته که کشته شود؟ اگر این است هر کار است انجام دهید. داستان جالبی به ذهنم امد شخصی خوابیده از رودی اب میخورد و عالمی از انجا عبور میکرد، عالم رو کرد و به مرد گفت اینگونه آب نخور عقلت کم میشود، مرد پاسخ داد عقل چیست؟!!!! عالم گفت چیزی نیست آبت را بخور....... کسی که میخواست گرفت.. و بعضی افراد می گویند خداوند در پایان آیه می فرماید: وخدا از آنها درگذشت که خدا آمرزنده و بردبار است، خب خداوند از گناه آنان گذشته تو چرا پیاز داغ آش می شوی؟! در جواب آن عزیزان بگویم خداوند آنقدر بخشنده است که حتی إبلیس را هم می بخشد اگر توبه کند ولی این دلیل نمی شود من پیرو راه إبلیس شوم.. این فقط مثال بود.. من این مطالب را فقط برای دلخوشی خودم می نویسم و در داخل وبسایتم قرار می دهم و نه علمی دارم نه فضلی پس مرا راهنمایی کنید.. از برادران شیعه خواهشمندم مرا راهنمایی کنند.. یاعلی مدد....
:: برچسبها:
فرار از جنگ ,
عمر بن خطاب ,
خلفای راشدین اهل سنت ,
عثمان بن عفان ,
ابوبکر ,
معاویه علیه اللعنه ,
مثل بز فرار می کردیم ,
جنگ احد ,
فراریان جنگ احد ,
خجالت آور ,
محمد اسلامی ,
اهل تشیع یا اهل تسنن ,
شیعه یا سنی ,
,
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 66 صفحه بعد
|
|
|